ماجراهای موهای قرمز در دره های کا
(آنتونی، با موهای قرمز وحشی اش: 1: 9) ، یک حلقه از لذت می برد و فریاد می زند: پس ما نگاهش کردیم که آهسته به دره ی کاخ ها شنا می کرد. اين مزخرفات ادامه داشت تا اينکه راننده ديوانه ما رو درست بيرون "برينمور" ول کرد ما با اتوبوس به سمت دره رفتيم که ارزان ترين مواد مخدر و آب نبات در هر جا بود در اتاق کوچیکش، یک طومار از یک قفسه بیرون آورد. و اونجا وسط پل و جنگل بود که ما مخفي خود را پخش.

Brayden