یک جنگجو در زره مراسم و نور ارواح
يه جنگجوي لاغر با زره هاي مراسمي که با رني هاي باستان حک شده نصف صورتش توسط يک ماسک چوبي که نصف صورتش شکسته بود. چشماش کم کم زيرش درخشان مي شه اون يه تبر چوبي داره، جوانه و در باد کم صدا مي کنه. صحنه یک کلیسای جامع بی حاصل از سنگ و استخوان است که فقط توسط فانوس های آبی که شباهت دارند روشن می شود. زره اش هم مقدس و هم ناپاک به نظر مياد مه دور پاهاش پیچ می کنه . حال و هوای تاریک و جدی

Oliver